۲۱ آذر ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۷
نمایی نزدیک از روابط اقتصادی چین - عربستان

سفر شی‌ جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین به ریاض و متعاقب آن حضور در شورای همکاری خلیج فارس تحولی مهم در مسیر آینده منطقه خواهد بود. بلافاصله پس از انتشار بیانیه مشترک چین با عربستان و شورا با توجه به مواضع کم‌سابقه چین درخصوص ایران، این دیدگاه در برخی محافل رسانه‌ای ایران منتشر شد که چین با این کار، به نوعی به روابط خود با ایران پشت کرده است. پرسش مهم این است که پیام این همکاری‌ها برای تهران چه خواهد بود؟

برای پاسخ به این سوال، از دو منظر باید به موضوع توجه کرد؛ اول نگاه چین به حضور در خاورمیانه و توسعه روابط با عربستان و دوم تلاش عربستان برای گسترش روابط با چین.

سیاست متنوع‌سازی منابع انرژی چین، این کشور را به صادرکنندگان نفت و گاز در خاورمیانه، روز به روز نزدیکتر کرده است. از بین این کشورها، عربستان سهم قابل توجهی از سبد انرژی چین دارد. از طرف دیگر با توجه به افزایش تدریجی قدرت چین در راستای تلاش برای ابرقدرت شدن، حضورش در مناطق امنیتی مانند خاورمیانه برای تقویت توان خود در این زمینه، امری بدیهی است. هرچند ورود جدی چین در حوزه دفاعی و امنیتی در منطقه، توسط ایالات متحده قابل پذیرش نبوده و با واکنش جدی مواجه خواهد شد. چین تلاطمات ایجاد شده در روابط عربستان و ایالات متحده را به‌عنوان فرصتی در جهت تحکیم روابط خود با این کشور می‌پندارد. دیپلماسی اقتصادی چین با تمرکز بر چندجانبه‌گرایی در تلاش است تا دسترسی پایدار به منابع انرژی و طبیعی، بازار و سرمایه را بیش از پیش تسهیل‌ کند. در صورت حضور موفق چین در منطقه، علاوه بر دسترسی به بازار مصرفی گسترده، مسیری برای صادرات کالاهای چینی به اروپا و آفریقا فراهم خواهد شد.

خاورمیانه به‌عنوان منطقه­ای که به‌مثابه پلی میان شرق و غرب قلمداد می‌­شود، در پیشبرد ابتکار کمربند-راه چین (BRI) اهمیت زیادی دارد. از این رو حضور و همکاری با شورای همکاری خلیج فارس(GCC) قابل توجیه است. «برقراری رابطه خوب با همه طرف‎ها در منطقه و عدم جانبداری در مقابل رقبای منطقه‌ای» یک اصل مهم در سیاست خارجی چین در خاورمیانه قرار دارد. بر این اساس تلاش کرده تا همزمان با ایران، رژیم اسرائیل و کشورهای عربی روابط حسنه‌ای داشته باشد. هرچند امضای بیانیه‌های اخیر توسط چین با اصول سیاست خارجی خود در منطقه متعارض است.

چینی‌ها در راستای تأمین منافع ملی خود فارغ از نوع «نظام سیاسی» کشورها با آنها روابط خود را تعریف می‌کنند. این امر یک تفاوت جدی در فلسفه سیاست خارجی چین و کشورهای غربی است. از طرف دیگر، ایجاد تعادل در مناسبات تجاری از طریق واردات انرژی در ازای صادرات کالاهای چینی با هدف کاهش میزان وابستگی خود و ایجاد «وابستگی متقابل» یکی از سیاست‌های چینی‌ها درخصوص مناسبات با عربستان است. النهایه، از منظر امنیت ملی، توسعه روابط با کشورهای عربی با هدف مدیریت مواضع و واکنش آنان درخصوص اویغورها در سین‌کیانگ برای چین حائز اهمیت است.

در مقابل نیز، عربستان به دلایلی متعددی بدنبال توسعه روابط با چین است. کم‌رنگ کردن سایه ایالات متحده و تلاش برای دستیابی به «حد قابل قبولی» از استقلال یکی از این علت‌هاست. آنها می‌خواهند ثابت کنند بدون حمایت ایالات متحده هم می‌توانند کشوری توانمند باشند. در سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان موضوع «تنوع‌بخشی به روابط خارجی» به‌عنوان یک امر مهم مورد توجه قرار گرفته است. سعودی‌ها نیم‌نگاهی هم به ایفای نقش «تعادل‌ساز» میان چین و ایالات متحده دارند تا از این طریق بتوانند ضمن دستیابی به منافع اقتصادی، خود را به‌عنوان یک «قدرت بزرگ منطقه‌ای» دارای تسلط سیاسی بر محیط پیرامونی خود، مطرح کنند. اقدام اخیر سعودی‌ها در ایجاد صندوق برای سرمایه‌گذاری در کشورهای مصر، اردن، بحرین، سودان، عراق و عمان با هدف ایجاد شراکت راهبردی در این چارچوب قابل تعریف است. اخیراً نیز توافقاتی به ارزش ۱۵ میلیارد دلار با کشور آفریقای جنوبی در حوزه‌های مختلف از جمله انرژی تجدیدپذیر داشته‌اند. در سند چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان، موقعیت راهبردی این کشور برای تبدیل شدن به نقطه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا مورد تأکید قرار گرفته است. فراتر از این، عربستانی‌ها به زعم خود با الگوبرداری از مدل حکمرانی اقتصادی چینی با وجود نظام سیاسی خاص، در آینده می‌توانند از تجارب آنها در جهت پیشرفت اقتصادی خود استفاده کنند. از طرف دیگر طبق برآورد صندوق بین‌المللی پول، منطقه خاورمیانه برای مقابله با تغییرات اقلیمی به یک تریلیون دلار سرمایه‌گذاری تا افق ۲۰۳۰ نیاز دارد. جذب سرمایه در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری‌های سبز، از اولویت‌های مهم ریاض است.

و اما آنچه در سفیر اخیر شی جین‌پینگ به ریاض اتفاق افتاد، با در نظر گرفتن موارد فوق امری غیرطبیعی نیست. هرچند قراردادن بندهایی درخصوص جزایر سه‌گانه ایران و توصیه به حسن همجواری و عدم مداخله در امور دیگر کشورها و تأیید آن توسط چین امری کم سابقه و دور از انتظار است، اما تفسیر این امر به «تغییر راهبردی در نگاه چین به ایران»، از واقعیت دور است. برای قضاوت درخصوص دلایل اصلی این اتفاق، می‌بایست منتظر موضع‌گیری‌ها و اقدامات بعدی چینی‌ها درخصوص ایران ماند. آنها به‌رغم توصیه به عدم مداخله در امور کشورها، به توصیه خودشان عمل نکرده‌اند.

برنامه بین‌المللی کردن «یوان» و طرح موضوع پرداخت پول نفت با ارز چینی در سخنرانی شی جین‌پینگ، تلاش برای جلب حمایت کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس درخصوص تایوان، انتقال بخشی از جنگ تجاری با ایالات متحده به منطقه خاورمیانه و ارسال پیام به ایران مبنی بر پایان دادن به روند کند و انفعالی تهران در توسعه روابط می‌تواند «بخشی» از علل اتخاذ این مواضع توسط چین باشد.

آنچه به‌عنوان پیام و درس آموخته این تحولات قابل توجه است، درک حاکم بودن «منطق» و «منافع ملی» بر روابط فیمابین کشورهاست و نه احساسات و عواطف. این انتظار که طرف چینی بطور «همیشگی» در انتظار اقدامات عملی تهران در توسعه روابط با این کشور بماند، با واقعیت‌های محیط بین‌المللی در تعارض است. تحلیل خطی بر مبنای «صفر و یک» مبنای درستی برای قضاوت درخصوص اقدامات کشورها نیست. از همکاری برای عضویت ایران در پیمان شانگهای و همکاری در شرایط سخت تحریمی تا رأی مثبت به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران طیف متنوعی از مواضع و اقدامات چین درخصوص ایران را شامل می‌شود. عربستان با اقدامات خود در جهت توسعه روابط با چین در عین داشتن روابط حسنه با غرب، به دنبال ایجاد توازن در سیاست خارجی خود است. توسعه روابط با چین آنگونه که مقامات سعودی نیز بیان کردند، به معنای روی برگرداندن از مناسبات با غرب و به‌ویژه ایالات متحده نبوده و اساساً در دنیای واقعی گزاره انتخاب «یا این یا آن»، امری کاملاً انتزاعی و غیرعملی است. ایالات متحده همچنان شریک راهبردی در تأمین نیازهای تسلیحاتی عربستان و تضمین‌کننده امنیت این کشور است.

برنامه‌ریزی و انجام «اقدامات عملی» موثر همچنان می‌تواند مبنای توسعه روابط اقتصادی تهران با پکن باشد، مشروط بر آنکه اراده جدی و حسن نیت لازم را لحاظ کرده و انتظارات خود را طبق اصول و منطق روابط بین‌الملل و پارادایم سیاست خارجی نه شرقی- نه غربی تعریف کند. محیط بین‌الملل ایستا نبوده و منتظر اتخاذ تصمیمات نخواهد ماند؛ با تغییر شرایط، کشورها منافع خود را در شرایط جدید تعریف می‌کنند.

پژوهشگر تجارت بین‌الملل و مدرس دانشگاه

برچسب‌ها

تبادل نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha